Monday, June 22, 2015

خوابم مي آيد

انگار همين پارسال بود كه من يك سال كوچك تر بودم
وقتي به سال هايي از عمرم كه در اين يكي دو سال گذشت فكر مي كنم مي فهمم كه ديگر تمام شده ام، نمي دانم آدم وقتي به هرچه مي خواهد مي رسد در آخر پوچ و بي هدف مي شود، يا وقتي به هرچه مي خواهد نمي رسد. چه فرقي مي كند، وقتي به پوچي برسي ديگر رسيدي، چه از رسيدن به چيزي باشد چه از نرسيدن، چه فايده اي دارد كه تمامِ عمرت را در راهِ رسيدن به جايي باشي و وقتي رسيدي بفهمي هيچ چيز در آن نبوده يا اينكه اصلا حركت نكني.
خيلي وقت است كه ديگر برايِ رسيدن به چيزي تلاش نمي كنم، حتي اگر آن را از تهِ دلم بخواهم، اين يعني پايان، يعني مرگِ انگيزه، مجبور به خوردنِ حسرتِ چيز هايي هستم كه حتي با يك قدم هم به آنها مي رسم اما نمي توانم تكان بخورم.
بي هدف بودن خيلي بد تر از به هدف نرسيدن است، آدم هايِ كاملاً بي هدف تعدادشان خيلي كم است، بخاطرِ همين همه به بد ترين شكل ممكن تنها هستند
خوابم مي آيد، دوست دارم تمامِ سال هايِ باقي مانده از عمرم را بخوابم، اين بيست و دو سال خيلي خسته كننده بود، كاش مي توانستم گوشه اي پرت و تاريك پيدا كنم كه هيچ كس تا حالا از آنجا رد نشده باشد، در گوشه ترين قسمتِ آن گوشه، زانو هايم را به سينه ام بچسبانم و مانندِ جنيني نارَس به خوابِ بي پايان فرو بروم. 

Monday, June 15, 2015

موضوع آزاد - شماره يك

من تابستان را دوست دارم زيرا تابستان هم من را دوست دارد، ماهِ رمضان با آن همه بركت و خوشحالي و خوشبختي و سرزندگي اي كه برايِ من و خانواده ي محترمم به ارمغان مي آورد نيز چند سالي مي شود كه در اين فصل جا خوش كرده و زيبايي هاي اين فصل را تكميل كرده. 

- بهش بگو ديگه اينقدر طفره نرو
+ هيچي نگو بذار كارمو بكنم، اگر خودش بخواد بفهمه ميفهمه، اصلاً برفرض كه بفهمه، بعدش چي ميشه؟ شايد اصلا همين يه ذره ارتباطي هم كه داريم و در حد يكي دوتا جمله و تعريف و تعارف و اين چيزاست هم از بين بره

خب داشتم مي گفتم، بچه كه بودم در دفتر نقاشي ام تابستان را شكلِ يك مرد نقاشي مي كردم و زمستان را شكلِ يك زن كه لباس عروس پوشيده، چون.... چون.... اصلا چون دلم مي خواست.

+ ببين نميذاري تمركز بكنم پاشو برو اونور بذار من تا ته اين متن مسخره رو بخونم شايد اون از همينم خوشش بياد تو چيكار داري؟ وقتِ خودمه دوست دارم  صبر بدم دوست دارم تلفش كنم، اصلن نميخوام بگم، بذار يكي كه از من بهتره با شعور تره خوشگله پولداره قد و هيكلش بهتره بهش بگه، اون بيچاره چه گناهي كرده گيرِ منه نكبت بيفته؟ تو خودت دختر بودي حاضر بودي با من باشي؟ چرا هيچي نميگي؟ واسه من سر تكون نده، نميتونم آقا من مالِ اين كارا نيستم نميتونم بهش بگم ولم كن، اصلن دمپاييِ منو براي چي پوشيدي باز؟